در این مقاله ابتدا نشانههای اضطراب کودکان و ترس از مدرسه را بررسی میکنیم. به عنوان پدر و مادر باید بتوانیم این نشانهها را به خوبی شناسایی کنیم و به کودکانمان نیز آموزش دهیم. گاهی اوقات کودکان که بعد از رویارویی با نشانههای جسمی اضطراب وحشت زده میشوند. این پیامد همه چیز را سختتر میکند. اما به محض اینکه کودکان نشانههای اضطراب را بشناسند؛ بهتر میتوانند با آن مقابله کنند.
مقابله با اضطراب کودکان و ترس از مدرسه
اضطراب کودکان و ترس از مدرسه احساس بسیار بدی را در آنها ایجاد میکند. بعلاوه پدر و مادرها نیز با مشاهده اضطراب در کودکان دلشوره میگیرند. اضطراب حاصل شده از ترس از مدرسه، در کودکان بسیار رایج است؛ اما همیشه به یک شکل نمود بیرونی پیدا نمیکند.
اشکال بروز اضطراب و ترس از مدرسه در کودکان
اضطراب کودکان میتواند به شکلهای زیر بروز پیدا کند:
- درد فیزیکی (سردرد، دلدرد)
- کجخلقی یا قشقرق به پا کردن
- همانطور که انتظار داریم: دلشورهای که قدرت فکر کردن را از کودکان میگیرد.
ترس از مدرسه رفتن در کودکان
بسیاری از خانوادهها زمانی که اضطراب کودکشان را مشاهده میکنند و متوجه ترس از مدرسه رفتن او میشوند؛ سریعا به خودشان حس بدی پیدا میکنند. همین احساس بد در والدین، گاهی موجب رفتارهای آسیب زای بیشتری میشود. این رفتارها از سوی والدین و با تصور رفع اضطراب کودک انجام میگیرد.
در مورد اضطراب مدرسه کودکان بدانیم: «اضطراب جدایی و اضطراب و ترس از مدرسه هیچ ارتباطی با رفتار پدر و مادر، سرپیچی کودکان یا فرزندپروری نادرست ندارند.»
اگر کودک شما از ترس و اضطراب رنج میبرد؛ این آموزش میتواند ترس و اضطراب کودک را درمان کند.
در ادامه مقاله نیز به راهکارهایی میپردازیم، که میتوانند به کودکانمان کمک کند؛ اضطراب خود را در مدرسه و به طور کلی ترس از مدرسه را کنترل کنند.
برای مقابله با اضطراب و ترسیدن کودکان از مدرسه؛ چه رفتارهایی را والدین نباید انجام دهند؟
متاسفانه برخی افراد، رفتار والدین با فرزندانشان را قضاوت میکنند و به آنها پیشنهاد میدهند که سختگیرانه تر رفتار کنند. در حالی که چنین عملی به هیچ عنوان نمیتواند صحیح باشد.
ریشه های ترس از مدرسه
دلیل اضطراب کودکان و ترس از مدرسه، به خاطر این نیست که کودک «نمیخواهد» به مدرسه برود؛ ماجرای «نتوانستن» است.
اضطراب، یک پاسخ فیزیکی از طرف مغز است؛ که میگوید: «اینجا خطرناک است!»
- گاهی وقتها اضطراب از مدرسه از این فکر نشات میگیرد: «قرار است بلایی سر پدر و مادری که در خانه هستند؛ بیاید.»
- این ترس میتواند واقعی یا غیر منطقی باشد.
- خیلی از کودکانی که اضطراب دارند، جایی درون ذهنشان میدانند که چیزی برای نگرانی وجود ندارد. با این حال ذهن این کودکان آنها را به شکلی کنترل میکند؛ که انگار خطری وجود دارد و به همین دلیل به این شکل رفتار میکنند.
- وقتی چنین اتفاقی میافتد، پاسخ، جنگ یا گریز فعال میشود.
اضطراب و ترس از مدرسه برای بقا
انسانها برنامهریزی شدهاند که در درجه اول، خود را در امنیت نگه دارند. این واکنش غریزی، خودکار و با قدرت زیاد انجام میشود. به همین دلیل، عشق سختگیرانه، تنبیه یا مذاکره جواب نمیدهد. اگر در زمین شن روان باشید، تا زمانی که به داخل شنها کشیده میشوید، هیچ یک از این راهکارها نمیتوانند شما را نجات دهند.
در شرایط خطر، شما به هر قیمتی برای نجات جان خودتان میجنگید. مدرسه بسیار کمتر از شنهای روان میتواند خطرناک باشد؛ اما برای مغزی که درگیر پاسخ جنگ یا گریز است، این دو موقعیت هیچ تفاوتی با هم ندارند.
* وقتی با یک کودک مضطرب سر و کله میزنید؛ در واقع با مغزی کلنجار میروید که دارد با شجاعت میجنگد؛ تا امنیت خودش را حفظ کند.
راهکارهای درمان استرس دانش آموزان و ترس از مدرسه
در ادامه چندین راهکار برای کاهش استرس کودکان در محیط مدرسه ارائه شده است.
برای مقابله با استرس دانش آموزان و ترس از مدرسه چه کار باید کرد؟
۱. با صحبت در مورد اضطراب کودکان را توانمند کنید :
- اضطراب باعث میشود شما فکر کنید، روی هیچ چیزی کنترل ندارید.
- توضیح دادن اضطراب خودمان برای دیگران همیشه کار بسیار سختی است. این موضوع برای بسیاری از کودکان، به کابوس میماند.
- به کودکانتان توضیح دهید که اضطراب چگونه کار میکند. این کار کمک میکند راحتتر با اضطراب کنار بیاید.
- کسانی که تجربه اضطراب را دارند؛ میدانند که اضطراب چقدر میتواند قدرتمند باشد.
تعریف اضطراب برای کودک
* برای اینکه کودکتان متوجه شود، اضطراب دقیقا میتواند چه کارهایی کند؛ میتوانید این را به او بگویید: «مغز تو به شدت احساس میکند که باید از تو مراقبت کند. یادت باشد، برای مغز فرقی ندارد که خطر واقعی باشد یا نه. بخش مربوط به پاسخ جنگ یا گریز مغز، بخش مرتبط به فکر کردن را مجبور میکند تا ساکت بماند.»
دقیقا عملکرد بخش جنگ یا گریز در مغز، همین اتفاق را رقم میزند. این بخش جلو میآید و کنترل همه چیز را در دست میگیرد. اگر میتوانستیم در این شرایط صدای مغز را بشنویم، احتمالاً با چنین چیزی سر و کار داشتیم:
بخش تفکر: خوب امروز مدرسه داریم؛ چه باحال، بزن بریم!
بخش پاسخ جنگ یا گریز (آمیگدالا): هووم نه! از این خبرها نیست! تو قراره از خونه دور بشی و اصلاً نمیدونی قراره چه اتفاقی بیفته. میتونه خطرناک باشه! پس تو «بخش تفکر» بشین سر جات و بذار من همه چیز رو ردیف کنم!
بخش تفکر: ولی آخه مدرسه است ها! هیچ چیز خطرناکی قرار نیست اتفاق بیفته. شاید چیزهای جدید یا ناآشنا پیش بیاد اما خطرناک نه! یه ذره آروم باش، باشه؟
آمیگدالا: چیییی؟ شوخی میکنی، نه؟ اگه اتفاق بدی بیفته و البته که من مطئنم میفته، پس ما یا باید فرار کنیم یا بجنگیم. اما از الان بگم جنگیدن دردسر داره ها! خوب برای همین فرار بهتره… اصلاً شاید بهتره همینجا بمونیم. آره، بیا همین جا بمونیم. من دارم جون جفتمون رو نجات میدم و تو یه جورهایی وسط راهی.
بخش تفکر: ببین تو به عنوان مغز باید خیلی عاقلتر از این حرفها باشی. نگاه کن، داریم میریم مدرسه. اونجا فقط معلمها و بچههای هم سن و سال خودمون هستن، کلاسها و آزمایشگاه و چیزهای اینجوری. هیچ چیز نگرانکنندهای وجود نداره!
آمیگدالا: متوجه نیستی، اینجور چیزها میتونه خطرناک باشه. تو داری مزاحم میشی، یه مدت خاموشت میکنم تا کارها رو سر و سامون بدم. خوب یه کم اکسیژن، مقداری هم هورمون، سوخت ابرقهرمانی من که البته تو رو هم ساکت میکنه. حالا بخواب. من دارمش، جونت رو هم نجات دادم. قابلی نداشت!
به همین ترتیب آمیگدالا بدن شما را با این سوخت ابرقهرمانی، سریع و قوی میکند تا در مواقع لزوم بتوانید بجنگید یا فرار کنید. البته که در مورد ترس از مدرسه، نیازی به جنگیدن یا فرار نیست؛ اما اگر یادتان باشد، بخش تفکر که میتواند تصمیمهای خوبی بگیرد، در این شرایط خاموش است!
2. نشانه های اضطراب را به کودکان آموزش دهید:
نشانههای اضطراب میتواند برای کودکان ترسناک و در عین حال گیجکننده باشد. با کودکانتان در مورد این نشانهها صحبت کنید تا بدانند که چرا وقتی اضطراب دارند، چنین نشانههایی را تجربه میکنند.
* یادمان باشد نباید از کودکان انتظار داشته باشیم با شناخت این نشانهها، به سرعت تغییرات مثبتی نشان دهند. در بیشتر مواقع، تغییرات آرام آرام رخ میدهند و ما به عنوان مادر و پدر به شکیبایی نیاز داریم.
- ممکن است احساس کنی، کمی نفس تنگی داری.
- ممکن است احساس کنی خون توی صورتت جمع شده و احساس گرما کنی.
- این حس به این خاطر ایجاد میشه که مغز تو به بدنت دستور داده از اکسیژنهای نفس عمیق استفاده نکنه و در عوض همه اون رو به سمت عضلههات بفرسته تا عضله ها انرژی لازم برای جنگیدن یا فرار داشته باشن.
- در این حالت، مغز نفسکشیدن رو از حالت تنفس طبیعی و شدید به تنفسهای سریع و کوتاه تغییر میده. این کار، راه خوبی برای ذخیره کردن اکسیژن است.
- ممکن است احساس کنی، الان است که قلبت از قفسه سینه بیرون بپره و سکته قلبی کنی. این حس به خاطر اینه که قلبت داره به شدت کار میکنه؛ تا سوخت را به تمام بدن برسونه که اگر لازم شد بجنگی یا فرار کنی.
- کار خیلی سختیه و ممکنه ترسناک به نظر برسه، اما لازم نیست نگران باشی. قلب تو داره دقیقاً کاری را میکنه که هر قلب سالمی انجام میده. خیالت راحت؛ خبری از حمله قبلی نیست.
- حمله قلبی با نشانههای دیگری مانند درد شدید در قفسه سینه همراه میشود. است، به حدی که اصلاً نمیتوانید برای یک لحظه آن را تحمل کنید؛ نه اینکه فقط احساس بدی داشته باشید.
- ممکن است احساس گیجی یا سرگیجه داشته باشید.
- سرگیجه وقتی اتفاق میافته که هیچ چیزی برای جنگیدن یا فرار وجود نداره؛ زمانی که هیچ چیزی نیست تا سوخت وارد شده به بدنت رو بسوزونه. با جمع شدن اکسیژن، میزان دی اکسید کربن پایین میاد و باعث میشه احساس سرگیجه داشته باشی.
- دست و پاها ممکن است خیلی سفت بشن یا بلرزن.
- این هم به این خاطره که مغز سوخت جدید را به دستها میفرسته تا بتونید بجنگید یا به پاها میفرسته تا بتونی فرار کنی.
- ممکنه کمی عرق کنی.
- بدنت این کار رو میکنه تا دمای خودش رو پایین بیاره. بدنت نمیخواد وقت فرار یا حمله، زیادی گرم باشه.
- ممکنه احساس کنی که هر لحظه امکان داره اشکت در بیاد یا احساس کنی خیلی عصبانی هستی.
- این کار هم اثر آمیگدالا است. بخشی از مغز که پاسخ جنگ یا گریز را فعال میکنه.
- این بخش شامل احساسات هم میشه.
- آمیگدالا کنترل همه چیز را در دست داره و روی همه چیز نظارت میکنه. برای همین زمانی که خیلی فعال میشه، امکان داره احساس کنی خیلی احساساتی یا عصبانی هستی.
- امکان داره حالت تهوع داشته باشی.
- ممکنه زمانی که اضطراب داری، حالت تهوع بگیری یا شاید هم واقعاً بالا بیاری.
- ممکنه دلدرد بگیری یا احساس کنی دلت شور میزنه.
- ممکنه دهانت کمی خشک شه.
مهم این است که به کودک یادآوری کنید؛ این احساسات بخشی از روند اضطراب هستند. زمانی که کودکان با روند تأثیر اضطراب بر مغزشان آشنا شوند؛ میتوانند یاد بگیرند که چطور آن را کنترل کنند.
اضطراب دشمن شما نیست، با آن نجنگید!
عملکرد سیستم جنگ و گریز در زمان اضطراب و ترس از مدرسه
یادتان باشد که آمیگدالایی که اضطراب شما را فعال میکند مثل جنگجویی خطرناک میجنگد تا از شما محافظت کند؛ با اینکه ممکن است برای شما دردسرهایی به وجود بیاورد.
آمیگدالا اگر میتوانست مثل محافظ های شخصی یک قدم از شما جلوتر میرفت تا شما را در امان نگه دارد. با این حال سوختی را به شما میرساند در صورت لزوم قوی و سریعتر باشید.
اگر شما بتوانید، کنترل بخش تفکر (یعنی پیشپیشانی یا همان جلوی مغز) را دوباره به دست بگیرید؛ این کار جلوی سوخترسانی به بدنتان را میگیرد. با این کار احساس بهتر و شجاعت بیشتری نیز به شما دست خواهد داد.
درمان اضطراب و ترس از مدرسه کودکان
چگونه ترس از مدرسه در کودک را کنترل کنیم؟
برای کنترل هر آنچه که به اضطراب و پیامدهای آن مربوط میشود خصوصا ترس از مدرسه؛ تنها زمانی میتوانید موفق شوید که همه چیز را دوباره تحت کنترل خود درآورید. در این صورت آمیگدالا احساس میکند شما در امان هستید. این چیزی است که باید از طرف خودتان انجام شود.
- اگر احساس کنید که همه چیز آرام است، واقعاً همه چیز آرام میشود. به نظر مسخره می آید اما راهکار همین است!
- به مغزتان اجازه دهید بفهمد که شما به همه چیز کنترل دارید و حالا میتواند دست از نگران بودن بردارد.
درمان پاسخ آرامش مغز به اضطراب و ترس از مدرسه کودکان
- خوشبختانه مغز شما در این مواقع عکس العمل جالبی به نام «پاسخ آرامش» دارد.
- لازم نیست که حتماً باور داشته باشید؛ این کار عملی است.
- این عکس العمل مانند تنفس، در مغز شما برنامهریزی شده است؛ اما تا زمانی که شما دکمه روشن شدنش را نزنید، فعال نمیشود!
- بهترین راه برای روشن کردن آن نفس کشیدن است.
- از شکم نفس قوی و عمیق بکشید؛ تنفس عمیق شکمی!
- از بینی، نفستان را به اندازه سه ثانیه داخل بکشید.
- نفستان را نگه دارید.
- نفستان را از دهان به مدت سه ثانیه بیرون دهید.
- تصور کنید یک لیوان هاتچاکلت در دستانتان دارید و برای سه ثانیه، بوی لذتبخش آن را از بینی به داخل میکشید و بعد برای سه ثانیه فوت میکنید تا سرد شود.
- زمانی که این کار را میکنید، یک پیام به آمیگدالا میدهید و آن این است: همه چیز سر جای خودش است و میتواند کمی آرام باشد.
بعد از آرام شدن اضطراب چه اتفاقی میافتد ؟
- وقتی آمیگدالا آرام میشود، بخش تفکر مغز شما میتواند اوضاع را تحت کنترل خود بگیرد.
- پس از آن، اولین کاری که انجام میدهد؛ این است که از شر سوخت ابرقهرمانی آمیگدالا راحت شود.
- با این کار، تمام حس و حال بد شما آرام آرام از بین میرود.
- به این شکل کنترل مغزتان دوباره به دست خودتان میآید و خیلی زود شما دوباره به قدرت و شجاعت همیشگی برمیگردید.
چطور میتوان انرژی اضطراب یا ترس از مدرسه را تخلیه کرد ؟
سوختی که قبل تر در مورد آن حرف زدیم برای این وارد بدن میشود که ما را قدرتمند و سریع کند. اگر این سوخت را نسوزانیم، جمع میشود و موجب احساس روحی و جسمی بد در ما میشود. برای تخلیه این انرژی :
- پیادهروی یا ورزش کنید.
- اگر میتوانید با پنج دقیقه دویدن، پریدن و جست و خیز، عرق کنید.
به نظر خیلی ساده میرسد اما این کار یکی از کاربردیترین راه ها برای تخلیه خود است. دفعه دیگری که احساس اضطراب به شما دست داد؛ برای چند دقیقه ورزش کنید تا ببینید چقدر راحت اضطراب از بدنتان پر میکشد و میرود.