کنترل خشم، یک مهارت برای والدین است
کتک زدن غالبا به معنی تنبیهی خشن است که برخی از والدین برای اصلاح رفتار فرزندان از آن استفاده میکنند. البته این اصطلاح چندان محترمانه نیست و کمی عادی شده است. کتک به کلمه ای تبدیل شده که نمیتواند عمق خشونتی که علیه کودکان اتفاق میافتد را نشان دهد.
در واقع کتک زدن تنها چاره ای است که والدین فکر میکنند به وسیله آن میتوانند کودک خود را تربیت کنند زیرا نتوانسته اند با روشهایی که بلدند به اهداف خود برسند. به جای کتک میتوان از ضربه بدنی یا زدن کودکان استفاده کرد. بنابراین در این مقاله منظور از ضربه به کودکان همان کتک است که انگار برای همه به عنوان روشی تربیتی جاافتاده است.
چرا فرزندم را میزنم ؟
تقریبا هر کسی که تجربه مراقبت و نگهداری از کودکان را داشته باشد با وضعیتهای اضطراری حداقل یکبار مواجه شده است. در این وضعیتها کودک ممکن است آنقدر تاثیر ناراحت کننده ای بر روی والد یا مراقب خود بگذارد که او را وادار به انجام رفتاری تکانشی کند که به زدن کودکان ختم شود.
این تجربه ممکن است در مثال زیر اتفاق بیافتد:
شما در حال قدم زدن با کودک خود هستید و او توپی به دست دارد. ناگهان توپ از دست کودک افتاده و او دست شما را رها کرده و سهل انگارانه به دنبال توپ میدود. اتفاقا شما در کنار خیابانی شلوغ هم هستید. شما به طرف کودک میدوید و دست او را گرفته و به کنار خیابان میکشید.
شدت ترس از خطری که کودکتان را تهدید میکند ناگهان تبدیل به خشمی میشود که شما را تبدیل به یک خطر دیگر برای فرزندتان میکند! این عجیب نیست؟ شما همین چند لحظه پیش کودک خود را نجات داده اید و وحشت زده و عصبانی هستید.
آموزش نحوه تربیت و تنبیه کودکان
چرا والدین با ضربه زدن به کودکان خود را تخلیه میکنند ؟
الیزابت گرشوف مستندساز معروف درحوزه کودک میگوید:
من موافقم. باید کودکان را از خیابان دور کنیم. اما شرایط زیر را در نظر داشته باشید:
- کودک در حد مرگ از خیابان ترسیده است و نمیدانسته توپش ممکن است او را به کجا ببرد.
- کودکان ترس شما را در چهره شما میبینند و آن را در صدای شما می شوند.
- شما میتوانید با یک بیان عاطفی و لحنی دلسوز جدیت رفتار او را توضیح دهید.
- البته آگاهی دادن از پیش، درباره تهدیدها حداقل یکبار لازم است.
- همانطور که میدانید این آسیب میتوانست خیلی بدتر باشد بنابراین لازم است از قبل به او گفته باشید که در هر شرایطی نباید به خیابان بدود.
به هر حال راه های زیادی برای مقابله و پیشگیری از این واقعه وجود دارد که ضربه زدن به کودکان جزء هیچکدام از آنها نیست.
ناکامی والدین و زدن کودک
- گاهی ضربه زدن به کودکان به این دلیل است که بزرگسالان رفتار کودک را اشتباهی برداشت کرده اند.
- والدین در برخی موارد نیت اشتباهی به کودکان نسبت میدهند.
- والدین فکر میکنند که کودکان عمدا قصد دارند آنها را عصبانی کنند.
- این برداشت عام از رفتار کودک: او به هیچ چیز اهمیت نمیدهد. یا او میخواهد سوء استفاده کند.
برای مثال ممکن است کودکان پیش دبستانی هم ندانند که نباید روی دیوار نقاشی کنند. برای آنها کاربری یک دیوار سفید دقیقا همان کاربری A4 و کاغذهای دفتر نقاشی را دارد. آنها بسیاری از چیزها را با کوچکترین شباهت یک چیز درنظر میگیرند و کاربری مفهوم قابل درکی برای کودکان نیست.
این وظیفه والدین است که درباره توانایی ها و ظرفیت کودکان بیشتر مظالعه کنند و بدانند که الهامات آنها از کجا نشاَت میگیرند. با این دانش آنها میتوانند بهتر کودکان و استعدادهای آنها را هدایت کنند.
تاثیرات ضربه زدن به کودکان
چیزی که بسیاری از والدین نمیخواهند آن را بپذیرند این موضوع است که مزیت اصلی ضربه زدن کودکان آنها را لحظه ای از ناراحتی و خشم رها میکند و احساس قدرت میکنند اما این هیجان کاملا زودگذر است.
احساس ناامیدی والدین و جبران با زدن کودک
یک بزرگسال در همان لحظه ای که کنترل و مدیریت کودک را از دست میدهد احساس ناامیدی میکند.
- او این حس ناامیدی را با احساس خشم جابه جا میکند و به کودک ضربه میزند. کودک با این ضربه ممکن است دست از کاری که انجام میدهد بردارد. بنابراین بزرگترها ناامیدی خود را با احساس قدرت جابه جا میکنند.
- با این اتفاق ممکن است والدین به ان چیزی که خواسته اند رسیده باشند بنابراین این رفتار در آنها تقویت شده و به عادت تبدیل میشود.
ناتوانی در قابلیت تربیتی والدین
دکتر گرشولف میگوید:
زمانی که مجبور میشوید کسی را بزنید؛ به شدت ضعیف هستید و به این معنی است که کنترل همه چیز از جمله خود را از دست دادهاید.
- گاهی ضربه به کودک به عنوان یک تنبیه بدنی به این دلیل اتفاق میافتد که والدین در نظارت و برنامه ریزی مسئولانه برای تربیت کودک خود ناتوان هستند.
- شاید این یک احساس شرم و پشیمانی از خود باشد که به این شکل اشتباه بیرون میریزد.
گرشولف میگوید:
وظیفه ما ایجاد فضایی امن برای کودکانمان است. با این موقیعت ها فکر کنید:
- چرا کودک نزدیک خیابان است و در این موقعیت توپ در دست دارد؟
- چرا قابلمه به شکلی روی گاز است که کودک بتواند دستگیره آن را بگیرد؟
- چرا پریز برق بدون محافظ رها شده است؟
ما بزرگسالان مسئول ایجاد فضای امن در اطراف کودکان هستیم. البته که نمیتوان هر اشتباهی را پیشبینی کرد. اما امنیت لازم را میتوان از اتفاقات روشن پیشگیری کرد. اما ما تا به اینجا مسئول هستیم که واکنشمان آسیب جسمی و عاطفی در کودک ایجاد نکند.
تجربه ضربه فیزیکی در دوران کودکی
- مطالعات نشان میدهد والدینی که از زدن کودک برای تربیت او استفاده میکنند خود نیز در کودکی قربانی این خشونت بوده اند.
- تنبیه بدنی که در مودکی به ما اعمال میشود در بزرگسالی تداوم میابد. تنها جای تنبیه گر عوض خواهد شد.
آموزش نحوه تربیت و تنبیه کودکان
چرا کودکان قربانی دیروز به والدین پرخاشگر فردا تبدیل میشوند؟
یکی از دفاعهای روانشناختی معمول در ذهن همه ما این است که آسیبهایی را که از دیگران تجربه کرده ایم به اشخاص دیگری؛ حتی آنهایی که دوستشان داریم وارد کنیم. این اتفاق زمانی می افتد که به احساسات خود اگاهی نداریم و به درستی با آن روبه رو نشده ایم.
متخصصین باور دارند این به دلیل توضیح زیر است:
- کودکان برای بقا به بزرگترها نیاز دارند و وابسته آنها هستند که به آن دلبستگی میگوییم. بنابراین تحمیل درد از جانب شخصی که قرار است آنها را ایمن نگهدارد، بسیار آسیب سختی است.
- بنابراین سیستم عصبی که به بقا و ایمنی فکر میکند والدین را به عنوان تهدید دائمی در نظر میگیرد. در این حالت مدارهای مغزی حالتی بی نظم و هوشیار و واکنش پذیر به خود میگیرند.
- در عین حال دلبستگی باید کودکان را نزدیک به مراقبین خود نگه دارد تا بتوانند نیازهای خود را برطرف کنند. بنابراین انواع توجیه و بهانه در ذهن آنها شکل میگیرد. «اینقدرها هم بد نیست…» « لیاقت کتک را داشتم» «من بچه بدی هستم» تا کودکان از احساس درد و ترس خود دور شوند.
- کودکان به این فرم از عشق و علاقه و یا وابستگی عادت میکنند و هر رابطه ای را با همین چهارچوب پیش میبرند.
تنبیه بدنی به معنی زدن کودکان یکی از مهمترین اشتباهات تربیتی است که به شدت مورد پژوهش و مطالعه قرار گرفته. صدها مطالعه تایید کرده است که این تجربه برای کودکان بسیار مضر است. با این تجربه رفتار، عواطف، عملکرد فکری و سلامت جسمی و روانی کودکان آسیب میبیند.
فرزند پروری و تربیت کودک کار دشواری است. اما به یاد داشته باشید که ما عاشق کودکانمان هستیم. ما باید به آنها صبر و حوصله ، آرامش و خودکنترلی را بیاموزیم. برای آموزش هر کدام از مسائلی که به نظر شما بسیار دشوار است؛ یک روش بسیار ساده و محترمانه وجود دارد.
غزل جعفری
من یک بلاک متن هستم، روی دکمه ویرایش کلیک کنید تا این متن را تغییر دهید. Lorem ipsum dolor sit amet, consectetur adipiscing elit. Ut elit tellus, luctus nec ullamcorper mattis, pulvinar dapibus leo.
.