اولین قدم برای داشتن کودک شاد، کمی خودخواه بودن است. اینکه شما چه میزان شاد باشید قطعا بر شادی کودکتان موثر خواهد بود. پژوهشهای متعددی نشان دادهاند که بین احساس افسردگی و دیدگاههای منفی در کودکان رابطه مستقیم برقرار است. افسردگی در والدین معمولا منجر به مشکلات رفتاری در کودکان میشود و نقش و اهمیت والدین را در دید کودک کماثر میکند. در مقابل، والدین شاد، معمولا کودکان شادی را پرورش میدهند. در یک پژوهش از کودکان پرسیده شد که اگر بخواهند یک آرزو برای پدر و مادرشان کنند، آن آرزو چیست؟ پاسخ کودکان نه این بود که والدین با آنها وقت بیشتر بگذرانند، نه اینکه کمتر غر بزنند یا به آنها بیشتر آزادی بدهند. آرزوی اکثر کودکان این بود که والدین کمتر خسته باشند و کمتر استرس داشته باشند. بنابراین برای داشتن کودکی شاد، بخشی از زمان خود را به فعالیتهایی که شما را خوشحال میکند اختصاص دهید، استراحت کنید، رابطه عاطفی خود را با همسرتان بهبود ببخشید و با افراد شاد و خندهرو رفت و آمد کنید. هیچکس اهمیت ساختن روابط اجتماعی را رد نمیکند. اما در واقع چند درصد از والدین به فرزندان خود میآموزند که چگونه با دیگران ارتباط برقرار کنند؟ برای چنین آموزشی زحمت زیادی لازم نیست بکشید. ارتباط اجتماعی برای رشد و توسعه فردی کودکان بسیار اهمیت دارد، بنابراین یکی از اولویتهای شما در تربیت فرزندتان باید کمک به او برای گسترش روابط اجتماعی و به ویژه گدراندن وقت لازم در کنار دوستانشان باشد. در روند این تجربهها شما میتوانید به کودکتان بیاموزید که نسبت به دیگران مهربانی و یکدلی نشان دهد. این آموزشها فقط در راستای ساختن یک انسان بهتر از کودکتان نیست، بلکه پژوهشها نشان میدهد این نوع از رفتار در بلند مدت او را به فرد شادتری تبدیل خواهد کرد. بر اساس پژوهشی با عنوان “مطالعه ملی طولی سلامتی نوجوانان” در آمریکا که با در نظر گرفتن نود هزار نوجوان آمریکایی انجام شد، ارتباط با دیگران به معنی اتصال به آنها، احساس دوست داشتهشدن، فهمیدهشدن و مورد شناسایی دیگران قرار گرفتن، بزرگترین عامل محافظ در مقابل افسردگی، افکارمنفی و رفتارهای خطرناک مانند سیگار کشیدن، نوشیدن الکل و استفاده از مواد مخدر در بین نوجوانان است. این حرف شاید متناقض به نظر برسد، اما بهترین راه برای شاد بودن کودک شما در بلند مدت، جلوگیری از تلاش همه جانبه برای خوشحال نگهداشتن او در کوتاه مدت است. به گفته بونی هریس، روانشناس و نویسنده:” اگر کودکتان را در یک فضای حبابی قرار دهید و هرآنچه که میخواهد را فراهم کنید و در اختیار او بگذارید، آنها از دنیای بیرون نیز همین انتظار را خواهند داشت، در حالی که دنیای واقعی اینگونه نیست.” بنابراین به ذهنتان بسپارید که شما موظف به همیشه شاد نگه داشتن کودکتان نیستید. والدینی که خود را در شاد بودن دائمی فرزندشان موظف میدانند، جلوی کودک را میگیرند که احساسات دیگر مانند خشم،افسردگی واضطراب را تجربه کند. کودکانی که نحوه کنار آمدن با احساسات منفی را نمیآموزند، در اینده با دشواریهای بسیاری روبرو خواهند شد. بنابراین گاهی مواقع لازم است که فرزندان با احساسات متفاوت روبرو شوند و والدین باید تلاش دائمی برای کسب رضایت آنها را متوقف کنند. دائما از کودکان انتظار موفقیت و بینقصی داشتن باعث احساس بهمریختن و کاهش اعتماد به نفس در آنها میشود. بر اساس دادههای علمی ریسک افسردگی، هراس، اضطراب و استفاده از مواد مخدر در میان کودکانی که والدینشان دائما بر لزوم موفقیت آنها تاکید میکنند، بالاتر است. بنابراین تلاش و کوشش کودکتان را تحسین کنید، نه اموری که وابسته به تواناییهای ذاتی و انتسابی آنها است. انتظار بی نقص بودن از جانب والدین باعث میشود کودک حس میکند رضایت آنها را فقط در صورت برنده بودن و بهترین بودن به دست خواهد آورد و در صورت بازنده شدن از چشم والدین میافتد. دادهها نشان میدهد کودکانی که به خاطر هوش بالا تحسین میشوند، معمولا ترجیح میدهند بازیها و پازلهای آسانتر را انتخاب کنند، چون از ریسک اشتباهکردن و “باهوش” بودن در دید والدین و دیگران اجتناب میکنند. در حالی که کودکانی که تلاش و کوشش آنها مورد تحسین قرار میگیرد، بیشتر تمایل دارند در فرآیندهای سخت تر و پیچیدهتر درگیر شوند و از انجام آن لذت ببرند. بنابراین به جای تحسین صفات ذاتی و انتسابی مثل هوش یا زیبایی، تلاش، پشتکار و خلاقیت کودکتان رو مورد تشویق قرار دهید. چنین رفتاری این دیدگاه را در کودک تقویت خواهد کرد که میتواند به اهدافش به کمک تلاش و کوشش و نه فقط به دلیل استعداد ذاتی دست یابد. به گفته کارتر چنین دیدگاهی را به کمک گفتن جملههای سادهای به کودک مانند ” تو واقعا کارتو عالی انجام دادی” و ” اینکار واقعا به تلاش زیادی احتیاج داشت” و تحسین او با چنین جملههایی در ذهن او ایجاد کنید. اگر میخواهید از داشتن یک نوجوان ترشرو و عصبی در امان باشید، در دوران کودکی به فرزندتان بیاموزید که خوشبین باشد و به نیمه پر لیوان بنگرد. کودکانی که به خصوص در سن ۱۰ سالگی درباره خوشبین بودن آموزش میبینند، ۵۰ درصد احتمال کمتری برای درگیری با افسردگی در دوران بلوغ دارند. کریستین کارتر، معتقد است خوش بینی تا حدی به خوشحالی مرتبط است، تا حدی که گاهی ممکن است این دو مفهوم عملا یکسان انگاشته شوند. او در یک پژوهش افراد خوشبین و بدبین را مقایسه کرده و به این نتایج دست یافته است: ۱. خوشبینها در مدرسه، کار و ورزش موفقترند ۲. خوشبینها سالمتر زندگی میکنند و طولانیتر عمر میکنند. ۳. خوشبینها رضایت بیشتری از ازدواج و زندگی زناشویی خود دارند. ۴. خوشبینها کمتر امکان ابتلا به افسردگی و اضطراب و نگرانی دارند. به جز روش لیست شکرگزاری که درباره آن توضیح داده خواهد شد، میتوانید برخی توصیههای دیگر را نیز برای افزایش خوشبینی و مثبتاندیشی کودکتان رعایت کنید: – خودتان فردی خوشبین باشید – اهل شکایت و غرولند کردن نباشید – از دیگران بدگویی یا درباره آنها شایعهپراکنی نکنید. – از اتفاقات و مسائل ساده غول نسازید. – خوبیهای دیگران را ببینید و به آن اعتراف کنید – به کودکتان بیاموزید درباره امور مثبت صحبت کند و جملههایی با بار مثبت بسازد، مثلا بگوید “من عاشق بازی کردن با دیوید و سارا هستم” به جای اینکه بگوید “از بازی کردن با تام متنفرم” – درباره چالشهایی که در زندگی روبرو شدید با فرزندتان صحبت کنید و به او توضیح دهید چگونه آن چالشها به رشد شما کمک کردهاند. هوش هیجانی یک توانایی اکتسابی است، نه یک ویژگی انتسابی و ژنتیکی. اینکه فکر کنید کودکان به صورت طبیعی و خود به خود یاد میگیرند احساسات خود و دیگران را درک کنند و از آموزش آنها غافل شوید، نتیجه خوبی برای آینده آنها رقم نخواهید زد. هنگامی است که کودک شما عصبانی، ناراحت و یا هیجانزده است، اولین قدم برای آموزش هوش هیجانی، اجازه بیان احساسات به او و سپس اقدام به ” همدلی، برچسبگذاری و اعتبارسنجی” است. در چنین حالتی تلاش کنید با او صحبت کنید و تجربه خودتان از داشتن همان احساس را به او بگویید. به مثال زیر دقت کنید: کودک: “من خیلی خیلی خیلی از دستت عصبانیم” والدین: ” تو از دستم عصبانیای، خیلی از دستم عصبانیای، دربارش بهم بگو. آیا به خاطر این ازم عصبانیای که من نذاشتم الان به بازیت برسی؟” کودک:” آره، من میخوام همین الان بازی کنم” والدین:” تو واقعا عصبانی به نظر میرسی” با توجه به این مثال، به کودکتان کمک کنید تا احساساتش را تشخیص دهد و بداند که چنین احساساتی طبیعی است. سپس به او بیاموزید احساساتش را نشانهگذاری و ارزیابی کند. شادی را به بخشی از عادتهای روزانه کودک تبدیل کنید. فکر کردن برای انجام کاری ممکن است دشوار باشد، ولی اقدام به هر کاری از روی عادت بسیار آسان است. کودکانی که بر نفس خود فرمانروایی و کنترل دارند، احتمال موفقیت بیشتری در آینده نسبت به کودکانی دارند که بر هوش و استعداد خود تکیه میکنند. کودکان در قالب تادیب نفس یاد میگیرند با وسوسهها مقابله کنند و در نتیجه زندگی با کیفیتتر و شادتری خواهند داشت. بازی کردن برای کودکان اتلاف وقت نیست، بلکه به آنها کمک میکند رشد کنند و چیزهای مختلفی بیاموزند. منظور از بازی، مشغول شدن آنها با بازیهای کامپیوتری و موبایل نیست، بلکه منظور این است که به کودکتان اجازه بدهید در ساعتهایی که از پیش تعیین نشده بازیهای محرک انجام دهند، به ویژه هنگامی که شانس برای بازیهای خارج از محیط خانه مهیا است. ساعات بازی برای آموزش و سلامتی کودک اهمیت بسیاری دارد. بر اساس پژوهشها، کودکانی که در زمانهای از پیش تعیین نشده کمتری قادر به بازی هستند، بیشتر ممکن است به مشکلات رشد و توسعه جسمی، احساسی، اجتماعی و ذهنی دچار شوند. روش تربیت سرشار از بازی حتی به عملکرد بهتر درسی میانجامد، بنابراین به کودکتان اجازه دهید زمانهای بیشتری بازی کند و مطمئن باشید که در این صورت، او دانشآموز بهتر و کودک شاد نیز خواهد شد. بعضی مواقع همه علوم و دانشها همانچیزی را تایید میکنند که از زمانهای گذشته مادربزرگ و پدربزرگهایمان توصیه میکردند. مثلا سنت ساده جمع شدن هنگام صرف شام یا هر یک از دیگر وعدههای غذایی دیگر در خوش خلقی و احساس رضایت کودکان بسیار موثر است. پژوهشها نشان میدهد کودکانی که شام را در کنار خانواده میل میکنند، از نظر احساسی باثباتتر هستند و کمتر به مصرف مواد اعتیادآور یا الکل گرایش دارند، همچنین آنها نمرات بهتری در مدرسه کسب میکنند و نشانههای کمتری از افسردگی و عادتهای نادرست غذایی بروز میدهند. اگر واقعا میخواهید اعتماد به نفس کودکتان را افزایش دهید، از تعارفات کم کنید و به او اجازه دهید ریسک کند و مهارتهای جدید بیاموزد. به خصوص در کودکان زیر ۴ سال هر تجربه تازه مساوی با یاد گرفتن یک توانایی جدید است: خزیدن، راه رفتن، غذا خوردن و پوشیدن لباسها، استفاده از اشیاء مختلف و حتی سه چرخه سواری. در بسیاری از موارد ما باید عقب بایستیم و به کودک اجازه دهیم هرکاری که در توانش هست انجام دهد. اگرچه عقب ایستادن و تماشای به چالش کشیده شدن و شکست کودک برای والدین سخت است، اما لذت واقعی تسلط و پیروزی بدون گذراندن چنین مراحلی برای کودک قابل درک نیست. مهارتهای کمی هستند که با تلاش اول با موفقیت به دست میآیند و اکثر مهارتها از طریق تمرین و تلاش کسب میشوند. طی کردن چنین روندی به کودکان میاموزد که خواستن توانستن است و آنها را در رویارویی با چالشهای آینده آماده و خوشبین میسازد، ویژگیهایی که نقاط مرکزی شادزیستن است. باب موری، نویسنده و روانشناس، میگوید:” احساس شادی تا میزان زیادی به این حس بستگی دارد که فرد بداند کاری که انجام میدهد مهم است و دیگران برای آن ارزش قائلند.” به عبارت دیگر انسانها به مورد نیاز دیگران واقع شدن بسیار نیازمندند. بنابراین هرچه بیشتر شما از سنین پایینتر به کودکتان این احساس را بدهید که سهم منحصر به فردی در خانواده دارد، باعث افزایش عزت نفس و احساس شادی و خوشحالی در او خواهید شد. به گفته موری، کودکان از سن ۳ سالگی میتوانند برخی از وظایف و نقشهای معنادار خانوادگی مانند پر کردن ظرف غذای گربه خانگی با غذای خشک یا گذاشتن دستمال سفره روی میز ناهارخوری را برعهده بگیرند. میتوانید وظایفی که به کودک میسپارید را با تواناییها و علایق او متناسب کنید. مثلا اگر فرزندتان به مرتب کردن اشیاء علاقه دارد، مرتبکردن قاشقها و چنگالها را به او به عهده او بگذارید. تازمانی که کودک احساس کند در خانواده و امور مربوط به آن سهم دارد، احساس در ارتباط بودن و اعتماد به نفس در او که دو احساس کلیدی در شاد زندگیکردن است تقویت خواهدشد. پژوهشها نشان میدهد که احساس شکرگزار بودن رابطه بسیاری با احساس شادی و سعادت دارد. تحقیق دانشگاه کالیفرنیا حاکی از خوشبینتر ، موفقتر و خوشحالتر بودن افرادی است که لیست شکرگزاری روزانه یا هفتگی تهیه میکنند. همچنین پژوهش روبرت امونز نشان میدهد که تهیه لیست شکرگزاری منجر به افزایش ۲۵ درصدی شادی پس از ۱۰ هفته میشود. شکرگزاری نه فقط باعث افزایش شادی بلکه موجب امید بیشتر به آینده و احساس مریضی کمتر در افراد میشود. چگونه میتوانید یک لیست شکرگزاری تهیه کنید؟ قدم اول: یک دفترچه و مداد بردارید و در کنار تخت خواب خود قرار دهید قدم دوم: هرشب پیش از خواب، چند چیزی که برای آن شکرگزار هستید را بنویسید( به بزرگ و یا کوچک بودن آنها اهمیت ندهید) مثلا میتوانید مواردی مانند سلامتی، خانواده خوب، طلوع خورشید زیبا، خوراک مرغ خوشمزه شام یا ترافیک کم هنگام برگشت به خانه را در لیست خود بنویسید. از آنجا که برای کودکان شاید تهیه لیست قابل اجرا نباشد، به پیشنهاد کارتر می توانید برای تقویت احساس شکرگزاری در آنها، از هریک از اعضای خانواده بخواهید که مثلا پیش از صرف غذا با صدای بلند کسانی را که نسبت به آنها شکرگزارند را نامببرند. مهمترین نکته این است که این عمل را به یک عادت همیشگی تبدیل کنید، چرا که موجب تقویت احساس مثبت و شادی در کودکان خواهد شد. گذراندن یک هفته شلوغ، یک نمره خوب در امتحان، روز اول مدرسه، ارتقای شغلی، تعطیلات و فستیوالها همه میتوانند دلیلی برای شادی و خوشحالی باشند. جشن شما میتواند به سادگی رفتن به پارک تا گرفتن یک جشن غافلگیرکننده باشد. دیوید کد، نویسنده و روانشناس، میگوید:” در خانوادههایی که بر روی فرزندان متمرکزاند، معمولا والدین، نگران و خسته و فرزندان، نیازمند و حق بجانب هستند. بنابراین والدین نباید زندگی و ازدواج خود را فدای فرزندان کنند. پس بهترین هدیهای که به فرزندانتان میدهید، ازدواج و رابطه زناشویی کامل و به عنوان والدین است.” برای مثال برای تقویت رابطه خود با همسرتان میتوانید: – روزی حداقل دوبار همدیگر را در آغوش بگیرید – همدیگر را تحسین کنید – با هم به سر قرار بروید – روزی حداقل ۲۰ دقیقه باهم مکالمه کنید ارتباط برقرارکردن درست با کودکان برای سوق دادن آنها به سوی زندگی شاد و موفق اهمیت بسیاری دارد. یکی از راههای ارتباط درست، اختصاص توجه کامل به کودک هنگامی است که با شما صحبت میکند. این بدین معنی است که مثلا روزنامه یا گوشی موبایل خود را کنار بگذارید و واقعا به آنچه میگوید، گوش دهید. در چنین شرایطی احتمالا پاسخ بافکرتری به او خواهید داد و در نتیجه، کودک ترغیب میشود تا ارتباط بیشتری با شما و دیگران بگیرد. پژوهش جان گاتمن نشان میدهد که کودکانی که بهتر میتوانند به احساساتشان نظم بدهند، قادرند بهتر تمرکز کنند و همین موضوع در موفقیت آنها در بلند مدت بسیار تاثیرگذار است. این کودکان همچنین از سلامتی فیزیکی بیشتری برخوردار خواهند بود. برای کمک به کودکتان برای یادگیری چگونگی مدیریت احساسات، شما باید: والدینی که برای کودکان مرزهای منطقی تعیین میکنند، اعتماد به نفس و شانس موفقیت را در آنها افزایش میدهند. دکتر نانسی دارلینک و دکتر لیندا کالدول در تحقیقات خود به نتیجه رسیدند که والدین موفق و اثرگذار درباره منطق قوانین برای فرزندشان توضیح میدهند. آنها اصول نهفته در قوانین را برای کودک شرح میدهند و از این طریق رابطه دوستانهتر، نزدیکتر و با درک بیشتری بین خود و فرزندشان برقرار میکنند. دکتر دارلینگ درباره والدینی که برای فرزندانشان مرزهای منطقی برقرار نمیکنند میگوید: ” کودکان فقدان قوانین و خط مرزها را به عنوان بی توجهی والدین تلقی میکنند، به این عنوان که والدین واقعا به وظیفه و نقش والدینی خود علاقهمند نیستند.” این نکته بسیار اهمیت دارد که هرچند کودکان تا حدی به وجود قوانین مرزهای منطقی نیازمندند، بیش از حد کنترلگر بودن و گذاشتن مرزهای زیاد برای فرزندان نیز مخرب است. پژوهشها نشان میدهد که کودکانی که کمتر از حد لازم میخوابند: – عملکرد ذهنی و مغزی ضعیفتری دارند – نمیتوانند به خوبی تمرکز کنند – احتمال ابتلای بیشتری اضافه وزن دارند. – کمتر خلاقاند – کمتر میتوانند احساساتشان را مدیریت کنند برای اینکه به فرزندتان کمک کنید تا به قدر لازم و مناسب بخوابد، ساعت خواب مشخصی برای او تعیین کنید و فعالیتهای محرک و مهیج او پس از صرف شام را محدود کنید، همچنین دو ساعت مانده به زمان خواب، او را از تماشای تلویزیون یا کار با هر صفحه نمایش دیگری منع کنید. چراکه نور آبی ابزار الکترونیکی بر الگوی خواب تاثیر میگذارد و جلوی تولید ملاتونین را در بدن میگیرد. اتاق خواب کودک شما نیز بهتر است تا حد ممکن تاریک و ساکت باشد، تا کیفیت خواب او افزایش پیدا کند. یکی از بررسیهای مهم در حوزه افزایش شادی نشان میدهد که رابطه محکمی بین شادی و خوشحالی بیشتر و کمتر تلویزیون نگاه کردن وجود دارد. به عبارت دیگر، افراد خوشحال کمتر از افراد ناراحت تلویزیون نگاه میکنند.یکی از بررسیهای مهم در حوزه افزایش شادی نشان میدهد که رابطه محکمی بین شادی و خوشحالی بیشتر و کمتر تلویزیون نگاه کردن وجود دارد. به عبارت دیگر، افراد خوشحال کمتر از افراد ناراحت تلویزیون نگاه میکنند. پژوهشی که بر روی بیش از ۴۰۰۰ هزار نوجوان انجام شد، حاکی از این بود که نوجوانانی که مدت طولانیتری تلویزیون نگاه میکنند، احتمال بیشتری برای ابتلا به افسردگی دارند. این احتمال با بیشتر شدن ساعات مشاهده تلویزیون افزایش پیدا میکند. برای ترغیب کودکتان به مشاهده کمتر تلویزیون، برای او مانند الگو باشید و کمتر تلویزیون تماشا کنید. شما میتوانید در جمعی خانوادگی برای ساعات تماشای تلویزیون مشورت کنید و تصمیم بگیرید، البته این نکته بسیار اهمیت دارد که در چنین مواردی بیش از حد نیز سختگیرانه عمل نکنید. مهم: پژوهش انجام شده درباره تلویزیون است، اما مشاهدات و نتایج نشان میدهد کار با دیگر صفحات الکترونیک مانند کامپیوتر و موبایل نیز همین نتایج را به دنبال دارد. لزوم و منفعت این موضوع که والدین به فرزندان اجازه دهند برای برنامه و اهداف خود تصمیم بگیرند، توسط دادههای علمی از جمله اطلاعات به دستآمده از پژوهش “رازهای یه خانواده شاد” دانشگاه کالیفرنیا مورد تایید قرار گرفتهاست. کودکانی که مجاز به تصمیمگیری درباره امور مربوط به خود هستند، احتمالا افرادی منظمتر و متمرکزتری هستند و تصمیمهای عاقلانهتری در آینده میگیرند. مطالعات دکتر مارک هولدر بر روی کودکان ۸ تا ۱۲ سال نشان میدهد که کودکانی که احساس میکنند زندگی مفید و بامعنایی دارند، خوشحالترند. اموری چون خدمت به دیگران، نقش بازی کردن در جامعه، کارهای داوطلبانه و کمک به دوستان و خانواده باعث معنیدار شدن زندگی کودکان میشود. همچنین، بخشندگی کودکان را به افراد شادتری تبدیل میکند. بر اساس یافتههای دکتر ال.بی. آکنین کودکان نوپا وقتی به دیگران هدیه میدهند بیشتر خوشحالاند تا وقتی از دیگران هدیه دریافت میکنند. نکته بسیار جالب اینجاست که این کودکان حتی هنگامی که چیزهای متعلق به خودشان را به دیگری هدیه میکنند خوشحالترند تا چیزی که متعلق به آنها نیست. داشتن بدنی سالم و خوش اندام برای افراد اهمیت بسیاری دارد. پژوهش موسسه سلامت کودکان حاکی از این است که یکسوم دختران ۱۳ ساله درباره وزن خود احساس ناراحتی میکنند. همچنین دادهها نشان میدهد ۶۹ درصد مادران درباره بدن خودشان در مقابل بچهها نظرات منفی میدهند و همین بر روی تصویر کودکان از بدن خودشان تاثیرگذار است. برای اینکه تصویری درست از بدن سالم به فرزندتان نشان دهید، عمل به توصیههای زیر میتواند به شما کمک کند: دکتر لائورا مارکهام در یافتههای خود به این نکته تاکید بسیاری میکند که چگونه فریاد زدن بر سر بچهها میتواند به سرعت فضای خانه را تبدیل به میدان جنگ کند. کودکانی که در چنین فضایی زندگی میکنند بیشتر احساس ناامنی و نگرانی دارند. اگر در شرایطی قرار گرفتید که بسیار عصبانی هستید، نفس عمیق بکشید و سعی کنید موقعیت و محلی که در آن قرار دارید را ترک کنید. سپس، پیش از آنکه برگردید و با کودک صحبت کنید، ۱۰ دقیقه بر روی افکار خود متمرکز شوید. تمرین کنید تا بتوانید با افکار و احساسات فرزندتان همدلی کنید. یک روش برای کنترل خودتان در چنین شرایطی این است که تصور کنید دوستتان یا رییستان همان زمان در خانه شما حضور دارند، این تصور به شما کمک میکند با کودکتان آرامتر صحبت کنید. دکتر مارتین سلیگمن، بنیادگذار روانشناسی مثبت، گذشت و بخشندگی را عنصری کلیدی برای شادزیستن کودکان میداند. به گونهای که حتی عدم گذشت و بخشندگی ممکن است به افسردگی و اضطراب منجر شود. کودکانی که میآموزند دیگران را ببخشند، میتوانند افکار منفی درباره گذشته را به افکار مثبت تبدیل کنند. همین موضوع باعث افزایش سطح شادی و رضایت از زندگی در بین آنها میشود. در چنین مواردی میتوانید مانند یک الگو برای فرزندتان عمل کنید. نسبت به کسانی که به شما بدی کردهاند کینه به دل نگیرید و برای حل درگیریهای شخصی پیشقدم شوید. درباره اهمیت بخشش با کودکتان مباحثه کنید تا این صفت تبدیل به سبک زندگی آنها شود. توصیه میشود که هفتهای یک بار جلسه ۲۰ دقیقهای خانوادگی ترتیب دهید. در چنین جلساتی میتوانید از بقیه اعضای خانواده بپرسید: – چه کارهایی رو تو هفته گذشته عالی انجام دادی؟ -چه کارهایی رو موفق نشدی عالی انجام بدی؟ – برای هفته آینده چه برنامهای داری؟ چنین دیدارها و جلساتی اعضای خانواده را به یکدیگر نزدیکتر میکند و باعث میشود اعضا با لزوم اهمیت برقراری روابط خانوادگی بیشتر آشنا شوند. پژوهشها نشان میدهد کودکانی که بیشتر درباره تاریخچه و گذشته خانوادشان میدانند، عزت نفس بالاتری دارند، و عزت نفس بالاتر به موفقیت و شادی بیشتر آنها منجر خواهد شد. دکتر مارشال دوک و دکتر روبین فیووش لیست معیاری که شامل بیست سوال درباره تاریخچه و گذشته خانوادهاست و کودکان باید پاسخ آنها را بدانند، تهیه کردهاند. این لیست سوالهایی چون ” آیا درباره برخی صدمات و مریضیهایی که والدینت وقتی جوونتر بودن چیزی میدونی؟” یا ” درباره خاطرات و اتفاقایی که تو دوران مدرسه برای والدینت رخ دادی اطلاعی داری؟” را در بر میگیرد. به اشتراک گذاشتن خاطرهها و تاریخچه، پیوند خانوادگی را مستحکم میکند و به کودکتان کمک میکند فرد مقاوم و در عین حال انعطافپذیرتری باشد. مناسبتهای خانوادگی انسجام خانوادگی را افزایش میدهد و به کودکان کمک میکند تا به لحاظ اجتماعی رشد کنند. نمونهای از این مناسبتها می تواند بدین قرار باشد – – – – به فرزندتان اهمیت حفظ سلامت شخصی و برنامهریزی روزانه مانند ساعت مشخص رفتن به رخت خواب، روزانه ۳۰ دقیقه ورزش کردن و گذراندن زمانی از روز بیرون از خانه را بیاموزید. تلاش کنید خودتان نیز برنامهای روزانه را رعایت کنید تا کودکتان از اهمیت و منافع چنین عادتی آگاه شود. منابع:به کودکتان برقراری ارتباط با دیگران را بیاموزید
برای شاد کردن کودکتان تلاش نکنید
از کودک خود انتظار تلاش و پشتکار داشته باشید، نه انتظار بینقص بودن
به کودکتان خوشبینی و مثبت اندیشیدن را بیاموزید
به فرزندتان توانایی داشتن هوش هیجانی بیاموزید
عادتهای شادیبخش به وجود بیاورید
به کودکتان نظم و انضباط نفس بیاموزید
زمان بیشتری از روز کودکان را به بازی اختصاص دهید
شام را در کنار یکدیگر صرف کنید
به فرزندتان اجازه دهید ریسک کند و گاهی شکست بخورد
وظایف واقعی به فرزندتان واگذار کنید
عادت شکرگزاری را به کودکتان بیاموزید
تا میتوانید درباره هرچیز بزرگ و کوچکی جشن بگیرید
ازدواج و رابطه زناشوییتان را در اولویت قرار دهید
وقتی کودکتان با شما صحبت میکند، همه حواستان را به او بدهید
مدیریت احساسات را به فرزندتان بیاموزید
خط مرزهای منطقی و معقول برای فرزندتان تعیین کنید
مطمئن شوید که کودکتان به اندازه لازم میخوابد
زمان مشاهده تلویزیون را کاهش دهید
به فرزندتان اجازه دهید که برای امور مربوط به خودش تصمیم بگیرد
کودکتان را تشویق کنید که بخشنده باشد و به دیگران کمک کند.
تصویر درستی از یک بدن سالم برای فرزندتان ایجاد کنید
سر فرزندتان فریاد نکشید
به فرزندتان بیاموزید که گذشت کند
جلسات و دیدارهای منظم خانوادگی تشکیل دهید
درباره تاریخچه خانواده با فرزندتان صحبت کنید
مراسم و مناسبتهای خانوادگی ترتیب دهید
برنامه روتین روزانه که شامل عادات سالم باشد تهیه کنید
۲۹ راهکار برای داشتن کودک شاد و موفق
برای مطالعه مقاله “یادگیری کودکان از طریق بازی” کلیک کنید
0 پیام ها