حساب بردن کودکان از پدران و مادران قاطع

حساب بردن کودکان از پدر و مادر قاطع

حساب بردن از والدین‌ :‌ چطور در برخورد با فرزندانمان قاطع باشیم؟

 حساب بردن از والدین از مهمترین دغدغه‌ های تربیتی است. برای تربیت یک بچه حرف گوش کن، قاطعیت از مهمترین مهارتهای لازم است. برخورد قاطع با کودکان یکی از مهم‌ترین ابزارهای تربیتی به حساب می‌آید. با این توضیح که ابزار تیز و برنده‌ای است؛ درست مثل چاقویی که اگر در جای درست و با مهارت یک جراح اعمال نشود، زخم‌هایی عمیقی ایجاد می‌کند که اثر آن بر روح و روان کودکان ماندگار می‌شود.

از قاطعیت تا خشونت کلامی و جسمی

از تاثیر روانی قاطعیت بر تربیت کودکان می‌گوییم، از اینکه قاطعیت، این کلمه 6 حرفی تا چه حد می‌تواند تغییرات رفتاری مثبتی در خانواده ایجاد کند؛ و ما را از چرخه معیوب «من از تو بزرگ‌تر و قوی‌ترم، پس باید به حرفم گوش کنی» در بیاورد.

  • مربی‌ها و پدر و مادرها می‌دانند که برای برخورد با چنین موقعیت‌هایی باید قاطعانه عمل کنند. اما اغلب وقتی اخم‌ها و تذکر‌ها راه به جایی نمی‌برد، بیشتر کلافه می‌شوند. حرف‌هایی مثل «تو بدترین مامان یا بابای دنیایی» را آنها را به اخر خط و عصبانیت میرساند.
  • پدر و مادرها هم با وجود عشق و علاقه‌ای که به فرزندشان دارند، گاهی نمی‌دانند با رفتارهای آزاردهنده کودک، درخواست‌های غیرمنطقی و حرف‌هایی که قلب آدم را به درد می‌آورد چه کنند.
  • مربی‌ها با وجود مهارتشان در مدیریت کلاس، گاهی از اینکه کودک به حرفشان گوش نمی‌کند کلافه می‌شوند و اعتماد به نفس لازم برای کلاس‌داری را از دست می‌دهند. کار با کودک جدا از همه شیرینی‌ها و جذابیت‌هایش، گاهی سختی‌ و فرسودگی بسیاری به همراه می‌آورد.

در طی یک دهه کار با کودکان و نوجوانان و در سال‌های اخیر به عنوان مدیر آموزشی، پای صحبت‌ بسیاری از همکاران مربی نشسته‌ام و با پدر و مادرهای زیادی گپ‌وگفت داشته‌ام. معمولاً بسیاری از پدر و مادرها تحمل عصبانیت کودکان و رفتارهای تکانشی آنان را ندارد؛ در چنین موقعیتی احساس می‌کنند جایگاه‌شان به عنوان پدر و مادر متزلزل شده است. به همین جهت برای نمایش قدرت خود، دست به خشونت کلامی یا حتی بدنی می‌زنند.

چطوری بچه ام به حرفام گوش بده ؟

 

حساب بردن با شعار « صدای من از تو بلندتره »

مرحله «صدای من از تو بلندتر است» یا «تنبیه بدنی» قدرت را به پدر و مادر برمی‌گرداند؛ اما هر بار استفاده از چنین راهکاری، بیشتر از هر چیزی به صمیمت و رابطه مثبت فرزند-والدی آسیب می‌زند. معمولاً چنین رفتارهایی توازن قدرت را به نفع پدر و مادر تغییر می‌دهد و احساس پیروزی در تعامل را برای آنها به وجود می‌آورد. اما بعد از مدتی که همه چیز آرام‌تر می‌شود، عذاب وجدان به سراغ پدر و مادر می‌آید. خودگویه‌هایی از این دست که «این چه کاری بود کردم» و به این شکل دائم خودشان را ملامت می‌کنند.

گاهی این سیکل معیوب ادامه پیدا می‌کند. پدر و مادری که عذاب وجدان رهایش نمی‌کند برای آرام شدن خودش، جملاتی از این دست به کودک می‌گوید:

  • ببین چی کار می‌کنی؟
  • چقدر بچه بدی هستی که مجبورم کردی بزنمت؟
  • اگه اینجوری کنی می‌ذارم می‌رم، می‌رم یه جا که دیگه من رو نبینی

پدر و مادرها به این شکل بدون اینکه بدانند با انداختن بار مسئولیت بر دوش کودک، سعی می‌کنند خود را آرام کنند و در عین حال رفتار کودک را تحت کنترل خود در بیاورند. بی‌خبر از اینکه یک دومینوی خطرناک را شروع کرده‌اند.

دومینویی که با هدف قاطعیت شروع شده اما به خشونت رسیده و در نهایت به اضطراب عمومی، ترس از جدایی از والدین و اعتماد به نفس پایین کودک منتهی می‌شود.

از قاطعیت تا نمی‌دانم چه تصمیمی باید بگیرم

با توجه به تمام مواردی که بیان شد، جای خالی یک تعریف از قاطعیت حس می‌شود.

از تئودور روزولت نقل شده است: «در هر موقعیتی، بهترین حالت، انجام کار درست است؛ در مرحله بعدی، بهترین حالت، انجام کار اشتباه است و در نهایت بدترین حالت ماجرا این است که هیچ کاری نکنید!» این نقل قول اهمیت ویژگی‌ شخصیت قاطع را نشان می‌دهد؛ یعنی فردی که توانایی شناخت عوامل اصلی و گرفتن تصمیمات دشوار را دارد.

هنگام تعامل با کودکان، آنها باید در هر موقعیتی احساس کنند با بزرگسالی قاطع روبرو هستند. بزرگسالی که متناسب با شرایط موجود تصمیم می‌گیرد و بر مبنای تصمیمش پیش می‌رود. اما قاطعیت مرز باریکی با بداخلاقی دارد. قبل از اینکه به تعریف مشترکمان برسیم باید بدانیم که قاطعیت به چه معنایی نیست؟

برای حساب بردن کودکان نیازی به خشونت، تندخویی و زورگویی نیست

خیلی از پدر و مادرها وقتی می‌خواهند در قالب شخصیت قاطع خود بروند، از این رو به آن رو می‌شوند. یعنی مادر یا پدری که تا همین چند لحظه پیش لبخند به لب داشته، ناگهان صدایش را بالا می‌برد، اخم می‌کند و حرفش را با صدای بلند تکرار می‌کند.

این آغاز چرخه معیوبی است که کودک به هر شکلی تلاش می‌کند به حرف گفته شده عمل نکند. هیچ کس حس خوبی به زورگویی ندارد. حواسمان باشد قاطعیت، اخم و صدای بلند نیست.

قاطعیت، به معنای لجبازی یا تعصب نیست

گاهی پدر و مادرها برای اینکه حرف خودشان را به عنوان قانون نهایی اثبات کنند و بحث را تمام کنند، از چنین تعابیری استفاده می‌کنند: «اصلاً همین که من گفتم.» همچنین وقتی کودک درستی حرف‌شان را زیر سؤال می‌برد و می‌پرسد چرا؟

چنین جواب‌هایی می‌گویند: «چون من گفتم» یا «چرا نداره، چون من می‌دونم.»

اگرچه فلسفه این حرف می‌تواند درست باشد، از دسته حرف‌هایی است که گفتنش با صدای بلند فقط لجبازی و شورش کودک را به همراه خواهد داشت. قاطعیت، تعصب داشتن بر سر نظرات نیست.

حساب بردن به معنای مهربان نبودن با کودک نیست !

گاهی پیش می‌آید پدر و مادری هنگام تعریف مسئله‌شان با کودک اصرار دارند نشان بدهند وقتی می‌خواهند حرف جدی و قاطعانه بزنند، اصلاً با کودک مهربان نیستند. باید بدانیم می‌توان قاطع و در عین حال مهربان بود.

برای اینکه کودک ما احساس احترام کند، مهربانی شرط ضروری و لازم برای قاطعیت است. یک خط صاف را در نظر بگیرید. یک سوی آن مهربانی است و طرف دیگرش قاطعیت. اگر در این سمت باشیم و فقط مهربانی نشان دهیم، شیوه تربیتی آسان‌گیرانه انتخاب کرده‌ایم و اگر در آن سوی خط باشیم، شیوه‌های مستبدانه تربیت کودک را در پیش گرفته‌ایم.

شیوه‌های مستبدانه معمولاً از مهربانی استفاده نمی‌کنند و شیوه‌های آسان‌گیرانه هم قاطعیت ندارند.جایی که باید باشیم، دقیقاً وسط این طیف است. یعنی مهربانی و قاطعیت همزمان.

قاطعیت یعنی چه ؟

حالا که بررسی کردیم رفتار قاطعانه چه چیزهایی نیست، وقتش است به یک تعریف مشترک از قاطعیت دست پیدا کنیم. رفتار قاطع به این معنا است: «وقتی حرفی می‌زنیم سر حرفمان بمانیم» با وجود صحبت‌های گفته شده به نظر می‌رسد این تعریف، تعریف کاملی نباشد. اگر حرف اشتباهی بزنیم و بعد از اینکه متوجه شدیم اشتباه است آیا باز هم باید سر حرفمان بمانیم؟

ما به عنوان پدر و مادر، الگوی رفتاری کودکانمان هستیم. همیشه گفته شده کودکان چیزی که می‌ببیند، تکرار می‌کنند. با توجه به این نکته اساسی، اگر ما سر حرف اشتباه خود اصرار داشته باشیم، ناخودآگاه به کودکان آموزش می‌دهیم که حتی اگر متوجه اشتباه نوع نگاه‌شان شدند، سر حرفشان بمانند.

برای پیشگیری از چنین آموزه‌ای، لازم است برای تأکید بر حرفمان دلایل مناسبی داشته باشیم. دلایلی که پشتوانه تربیتی و آموزشی هم داشته باشد. معمولاً وقتی می‌خواهیم بر حرفی اصرار کنیم که پشتوانه علمی، آموزشی و تربیتی ندارد، کار به خشونت می‌رسد. پس می‌توانیم تعریف قاطعیت را به این شکل کامل کنیم:

 

قاطعیت یعنی در رفتار با کودک تصمیم درستی بگیریم و بدون خشنونت بر سر تصمیم بمانیم

چگونه در با کودکان خود رفتار قاطع داشته باشیم؟

حالا که به تعریف یکسانی از قاطعیت رسیده‌ایم، لازم است ببینیم چگونه می‌توان در مقابل کودکان قاطعانه رفتار کرد:

1. گسترش دادن گزینه‌های انتخاب

به طور طبیعی بیشتر ما فقط با دو گزینه روبرو می‌شویم، گزینه‌ای که می‌خواهیم و گزینه‌ای که نمی‌خواهیم. برخلاف کلید روشن و خاموش، بیشتر تصمیمات 3 تا 4 گزینه دارند. قبل از اینکه گزینه مورد نظر را انتخاب کنیم و مجبور شویم سر حرفمان بمانیم، بهتر است به حرف فرزندمان گوش بدهیم.

گوش دادن مثل آب روی آتش است. از کودک خود بپرسید: «اگر گزینه مورد علاقه‌اش امکان‌پذیر نباشد، آن وقت دوست دارد چه چیزی انجام دهد؟» این سؤال، کودک را وامی‌دارد که به گزینه‌های خوب دیگر هم فکر کند. برای او از مسائل مشابهی بگویید که دیگران حل کرده‌اند و اینکه چطور آن را حل کرده‌اند.

با این کار می‌توانید خواسته کودک خود را در نظر بگیرید. شاید بتوان از بین خواسته‌های او موردی انتخاب کرد که با اصول تربیتی و آموزشی در تضاد نباشد.

2. آزمایش پیش‌فرض‌ها

در کل ما دنبال اطلاعاتی هستیم که مهر تایید به دانسته‌های پیشین ما می‌زند. به عنوان مثال امکان دارد به عنوان پدر یا مادر راه رسیدن به موفقیت در هر درسی را در این بدانیم که فرزند ما روزی 5 ساعت آن را مطالعه کند. در چنین حالتی اگر بخواهیم سر اجرای این عقیده بمانیم، شاید به نظر برسد قاطعانه رفتار می‌کنیم اما چنین نیست. این کار در نهایت یک رفتار مستبدانه است که به کودک هم یاد می‌دهد با دیگران به همین شکل رفتار کند.

در نتیجه ضروری است پیش‌فرض‌های خود را با اصول آموزشی و تربیتی بسنجیم و سپس تصمیم خود را اعلام کنیم. در همین مثالی که گفته شد می‌توان از چند مشاور تحصیلی پرسید راه درست موفقیت در یک درس چیست و سپس بر مبنای این نظرات، به یک انتخاب مناسب دست بزنیم و سر آن قاطع باشیم.

3. فاصله‌گذاری پیش از تصمیم‌گیری

یادمان باشد وقتی چشم‌انداز داشته باشیم، تصمیمات بهتری هم می‌گیریم. به این معنی که بیش از اندازه درگیر تصمیم گرفته شده نیستیم. در این حالت می‌توانیم چند قدم به عقب برویم و ببینیم این انتخاب چطور بر اولویت‌ها یا هویت ما تأثیر می‌گذارد. به عنوان مثال به عنوان فرد بزرگسال وقتی در فروشگاه‌های مواد غذایی یا فروشگاه‌های اسباب‌بازی هستیم، به اندازه فرزندانمان وسوسه نمی‌شویم؛ چرا که زاویه دید متفاوتی نسبت به کودکان داریم.

کافی است یک بار پا به فروشگاه اسباب‌بازی گذاشته باشیم تا بدانیم که دوست دارند تمام مغازه را بخرند. نقش ما به عنوان پدر و مادر این است که به بچه‌هایمان کمک کنیم آینده‌نگر باشند و چشم‌انداز مناسب خود را به دست بیاورند.

برای همین قبل از هر چیز خود باید به این شکل عمل کنیم. قبل از اعلام هر تصمیمی در مورد شرایط تربیتی و آموزشی کودک، مدتی به خود و افکارمان زمان بدهیم و تمام جوانب و حواشی آن را خوب بررسی کنیم.

4. آمادگی برای پذیرش اشتباه

وقتی با این دیدگاه بزرگ شده‌ایم که «اشتباه، کار کوچک‌ترها و آدم‌های ضعیف است» اقرار به اشتباه خیلی سخت می‌شود. این یکی از بزرگ‌ترین مشکلات خانواده‌هایی است که پدر و مادر در آن، مسئولیت اشتباه خود را نمی‌پذیرند.

اگر در هر جایی از روند قاطعیت، متوجه شویم نگاهمان به موضوع اشتباه بوده، بهتر است آن را با کودک در میان بگذاریم و تصمیم جدید را بیان کنیم. به این شکل، به فرزندمان نشان داده‌ایم پذیرش اشتباه امری ارزشمند است.

یک بعد از ظهر جمعه را در نظر بگیرید : بعد از ظهر جمعه است و پسرتان دعوت شده تا غروب برای تماشای فوتبال به خانه یکی از دوستانش برود.

از طرفی برای شنبه باید یک تحقیق تحویل بدهد که کار زیادی درباره‌اش انجام نداده. از طرف دیگر عصر هم می‌خواهد برنامه تلویزیونی مورد علاقه‌اش را ببیند. از شما می‌پرسد: «می‌شه برم خونه دوستم بازی فوتبال رو ببینیم؟ تا شام خونه‌ام.»

در این مرحله، شما چند انتخاب دارید.

  •  به جای او تصمیم بگیرید و او را وادار کنید که برای موفقیت کوتاه مدت برنامه‌ریزی کند. (روش تربتی مستبدانه)
  • از درگیری بپرهیزید که بتوانید روی کارهای بعد از ظهرتان تمرکز کنید. (روش تربیتی سهل‌گیرانه)
  • یا چند دقیقه وقت بگذارید و به او کمک کنید گزینه های خود را بررسی کند و تصمیم بگیرد.

با چند دقیقه وقت‌گذاری، با توجه به «گسترش دادن گزینه‌های انتخاب»، «آزمایش کردن پیش‌فرض‌ها»، «فاصله‌گذاری پیش از تصمیم‌گیری» و «آماده بودن برای پذیرش اشتباه» به راحتی می‌توانیم فرزندمان را در تصمیم‌گیری دخیل کنیم و در عین حال قاطعیت خودمان را حفظ کنیم.

آیا این مقاله برای شما مفید بود؟

بر روی ستاره‌ها کلیک کنید تا میزان رضایت‌مندی‌تان ثبت شود.

میزان رضایت‌مندی 3.6 / 5. شمارش آرا 11

هیچ نظری ثبت نشده است! شما اولین نفر باشید ...

3.5 2 پیام
امتیاز مطلب
2 پیام ها
جدیدترین
قدیمی ترین بیشترین امتیاز
بازخورد درون خطی
نمایش همه پیام ها
2
0
لطفا دیدگاه خود را بیان کنیدx